-
Notifications
You must be signed in to change notification settings - Fork 5
/
Copy pathsentences17.txt
399 lines (399 loc) · 19.1 KB
/
sentences17.txt
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212
213
214
215
216
217
218
219
220
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
231
232
233
234
235
236
237
238
239
240
241
242
243
244
245
246
247
248
249
250
251
252
253
254
255
256
257
258
259
260
261
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
273
274
275
276
277
278
279
280
281
282
283
284
285
286
287
288
289
290
291
292
293
294
295
296
297
298
299
300
301
302
303
304
305
306
307
308
309
310
311
312
313
314
315
316
317
318
319
320
321
322
323
324
325
326
327
328
329
330
331
332
333
334
335
336
337
338
339
340
341
342
343
344
345
346
347
348
349
350
351
352
353
354
355
356
357
358
359
360
361
362
363
364
365
366
367
368
369
370
371
372
373
374
375
376
377
378
379
380
381
382
383
384
385
386
387
388
389
390
391
392
393
394
395
396
397
398
399
همینجوری اونجا نشینین منو نگاه کنین
من ایشون مثل صاحب خودم دوست دارم
و طول این بالن بیشتر از طول بیست و دو متر
من میرم دنبال حسن تو همین جا بمون
ما باید مطمئن بشیم اونا کنار هم اند
گمونم لونه ش دو تا خیابون پایین تره
کاش می شد یکیشون پیش خودم نگه دارم
فکر می کنی عرضه این کار داری، ها؟
چه می دونم، هر کاری می کنی، بـکـن
چه کسی شهامت قدم گذاشتن در این مکان رو داره
تو مادرتو با اسم کوچیکش صدا می زنی؟
تازه باهاتون آشنا شدم و دوستون دارم
بلند میشه میگه وای، خوب شد نمـردم ها
بعد اینکه وسایلاتون انداختین پایین
باید سرزمینای دور افتاده رو کشف کنم
اینم از این، همین کافیه، میره پایین
اون فقط یه خونه بود زیاد مهم نیست
اون داشت برا بچه هاش غذا جمع می کرد
برای هنر های تدافعی حیوانات وحشی
میگم، همه با هواپیما سفر می کنن
میشم کاشف ارشد سرزمینای دور افتاده
می تونم کمک کنم از حیاط تون رد بشین
من که نخواستم این چیزا اتفاق بیفته
علم بشر هنوز آنها را کشف نکرده است
شما هم کمکم می کنین، اینو بگیرم؟
راستشو بخواین من تا حالا چادر نزدم
بعدش شما ازم خوشتون میاد
بعد جلسه می رفتیم بستنی می خوردیم
باشه، بفرمایید وسایلامو نگه دارین
با اجازه تون ما دیگه رفع زحمت کنیم
آقای محمدی، من پیداش می کنم
اما اینجا یه سری کار نیمه تموم هست
صبر کنین، آقای حسینی، صبر کنین
هیچکدوم از این چیزا اتفاق نمی افتاد
نوچه های با وفای من
حسن، منو ببخش بذار بیارمت بیرون
کلی از سگامو همینطوری از دست دادم
عصرا همش با هم کارت بازی می کردیم
سعید میگه می خواد حسن اسیر کنه
حتما یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
باید کله شو بکنیم تو قیف
آقای محمدی، چقدر دیگه مونده؟
اینجا نه میخوره شهر باشه، نه جنگل
اینا رو می بینین؟ اینا مدلای منن
این قلاده رو هم اون برام درست کرد
ای وای، صاحب جون حتما دلخور میشه
او پایکس پیک را پشت سر می گذارد
اما شما قول دادین ازش مراقبت کنین
اگه بکشیمش، می تونیم ببریمش اونجا
یکی یکی حرف بزنین ببینم چی میگین
و تا وقتی موفق نشدم، بر نمی گردم
صد سال دیگه هم نمی رسیم به آبشار
حالم از هر چی سنجابه بهم می خوره
همونطور که می بینین، یکیشون، کمه
من کاشف سرزمینای دور افتاده هستم
ممکنه رادیواکتیوی، چیزی باشه
نشان ارشد خودشون دریافت کردن
صاحبم این قلاده رو برام درست کرد
سلام، صبح به خیر آقای محمدی
داشتین با یه تخته سنگ حرف می زدین
خونه تو برو بغل بالون من پارک کن
خودمم نمی دونم دارم چیکار می کنم
ایمان ماجراجو همکنون وارد می شود
تو سعید تنهایی فرستادی ماموریت
تا همین الانشم کلی وقت هدر دادیم
بدو الیاس، یه خورده شکلات بهم بده
باید قسم بخوری که به هیشکی نمیگی
با چیزای که اینجاس خیلی فرق داره
با این خونه ی قدیمی خداحافظی کنم
اونو بدش من، بذار باهاش صحبت کنم
برین کنار بابا پیری داره میاد
آقای حسینی، داری جر می زنی ها
استفاده می کنم تا حالتونو بگیرم
همش سرش با کارای خل چلی ش گرمه
من همیشه بستنی شکلاتی می خوردم،
من بوی آلو خشک و زنجبیل می شنوم
گمونم هنوز این بازی رو یاد نگرفتم
گمونم تا بخوام برگردم خونه مون دیر شه
گمون نکنم از این چیزا خوشش بیاد
گمان می کنند مشکلی پیش آمده است
گفتین مسخره، یاد یه جوک افتادم
که جان دارد و جان شیرین خوش است
کاش یکی پیدا می شد کمکم می کرد
سرزمینی گم شده در آمریکای جنوبی
الیاس، اگه نجنبی، ببرا می خورنت
به هیچ کدوممون غذای خوشمزه نمی ده
به رئیست بگو خونه مو بهش میدم
آهای، آقای رئیس آره، با تو ام
در هر صورت ممنون از اینکه اینجایی
اگه سر و کله ی تو پیدا نشده بود
هر کی ماشینای بیشتری می شمرد
الیاس،به خاطر کمک به سالمندان تشویق شد
عاصف رفته شاید الیاس نفهمه
نمی خوایم دیگه بیشتر از این
نباید اون لغت به زبون میاوردم
من می خوام باشگاه مو ببرم اونجا
ما الان تو آمریکای جنوبی هستیم
دنبال پرنده ی من که نیستی؟
در مورد سگا باید بگم شرمنده ام
حالا این سگا رو چیکارشون کنیم؟
تو با اون خونه اومدی اینجا؟
تو آپارتمانمون سگ داشتن ممنوعه
برای مطالعه ی علمی میرم میارمش
با چیزایی که میگم موافقین، نه؟
آره، از رو پشت بومش بیا پایین
اینطوری همدیگه رو صدا بزنیم
اونم بستنی مغر پسته ای می خورد
اون یکی رو، اون شبیه سگ می مونه
می بینی چه گرفتاری شدیم؟
اگه احیانا همدیگه رو گم کردیم
بعضی وقتا، سال ها طول میکشه
بعدش بغل پیاده رو می نشستیم
من می خوام به حسن کمک کنم
هر وقت پیداش کردی بیارش اینجا
هر شب دزدکی میاد تو حیاط مون
والا نمی دونم، اون خیلی ادم موذیه
حسن، قصه نخور من نجاتت میدم
رئیس بنده خوشحال میشه اگه شما بیاین
دو تا خیابون پایین تر فهمیدم
خونه رو هدایت کردم. موفق شدم
خوب، حالا با سعید چیکار کنیم؟
حتی اگه به قیمت جونم تموم بشه
تا دلت می خواد داد بزن، فسقلی
پیدات کردم عاصف جون نترس
پس خیال می کردی چه جوری باشه؟
بهشون ثابت میشه که دروغ نگفتم
آبشار بهشت، سرزمین فراموش شده
اینجا رو ساختمونا رو ببینین
اینا دیگه مزاحم به حساب نمیان
اون خونه رو سریع بیارین پایین
اون پرنده رو پیدا کردی یا نه؟
اون بچه پیشش چیکار می کنه؟
اون از عهده ی هر کاری بر میاید
اگه پرنده ی من الان اینجا بود
میگم بهتره یه خورده بخوابی
اونا بهم تهمت دروغگویی زدن
یه خورده از شکلاتمو بهش دادم
نفهمیدم همش همینقد می تونی؟
میشه پیش خودمون نگه ش داریم؟
من و تو الان هم باشگاهی هستیم
مال خودشونه و می تونن بگیرنش
گمش کردی، ها؟ تعجبی هم نداره
فردا پرنده دوباره پیشمه آره
صدای قبلیشو بیشتر دوست داشتم
شکلات برا خودتون بیشتر مونده
خیلی خوب اما باید عجله کنیم
چاپگر، با قدرت زوم تا چعر برابر
تو کتاب جانور شناسیمون نوشته
تو آمریکای جنوبی که ببر نیست
تربیتش کردم که دنبالمون بیاد
آقای حسینی، می دونین چیه؟
آقای محمدی، اون چی بود؟
اینجاس اینجا بوی پرنده میده
ای ول مامانم عاشق این بازیه
او قله ی اورست را فتح می کند
او قله ی اورست را دور می زند
از این شکلات خیلی خوشش می اومد
من کمکتون می کنم
به هیچ کس هیچ کس
اون بیشتر اوقات خونه نیست
کجا، تشریف داشته باشین دیگه
چه جوری شناختیش دست مریزاد
یه دقیقه دیگه میام تو ماشین
یالا رو قلبت نشون صلیب بکش
میشه کمکش کنیم بره خونه اش؟
من صاحب هیشکی نیستم، افتاد؟
من با اون نیستما، بی تقصیرم
مرده شور این سمعک ببره
سلام شیلا صدات یه جوری شده
سعید، داری با کی حرف می زنی؟
یه پرنده ندیدن؟
به درجه کاشف ارشد نایل میشن
برا پیدا کردنش عمرمو گذاشتم
با یه خونه؟ یه خونه ی معلق؟
آب پاکی رو دست رئیست ریختم
از نظر من شما بزهکار نیستین
از تموم چیزایی که یاد گرفتم
کله اش رفت تو قیف رو سیاهی
غذا کوشش؟ من غذامو می خوام
ای بابا، از اینجا برو
یه بار دیگه بهت هشدار میدم
وایستا، وایستا این بوی چیه؟
میشه نگهش داریم؟
میازار موری که دانه کش است
می بینین؟ ابر بارون زا است
مهمانی از شما باعث افتخاره
من تو ردیابی شکار کارم تکم
گـلای آزالیا مو می خوره
که حرفمو باور نمی کنن، ها؟
حسن غصه نخور داریم میایم
قصری معلق در آسمان می باشد
شاید کسل کننده به نظر بیاد
خوشحال شدم باهات صحبت کردم
خوب، آدم خوش سلیقه ای هستی
خانه ی مهر بازنشستگان، عجب
چرا داری میری آبشار بهشت؟
تا ثابت کند دروغ نگفته است
بیشتر شبیه یه موش گنده بود
الان باید سوراخ بکـنم یا بعدش؟
آقا، امروز کمک نمی خواین؟
اما ما که هنوز دسر نخوردیم
از اون پیاده رو خوشم میومد
آره دلم می خواد، چه جورم
یالا، همین حالا بیا پایین
هیچ وقت به اونجا نمی رسیم
میگم، الان خیلی دور شدیم؟
می دونین چیه؟ اصلا پیشکش
می خوام یه چیزی نشونت بدم
مونیخ و لندن نگهداری میشه
من می خوام برم آبشار بهشت
من به کمکت احتیاجی ندارم
مسواک می زدم بهم حمله کرد
مراقبش باشین، نوچه های من
گمونم سیمش دوباره شل شده
صاحب من آدم خوب با هوشیه
صاحب جون خیلی خوشحال میشه
الیاس وایستا، انقد وول نخور
خیال کردم خدا بیامرز شدین
خوب، چرا از بابات نخواستی
چند باری وسوسه شدم برگردم
تا اینو داریم گـم نمیشیم
بفرمایید غذاتون میل کنید
برو موی دماغ یکی دیگه بشو
باعث افتخاره تو موفق شدی
آقای حسینی بچه ی خوبیه
آره، اسمشو گذاشتم حسنی
اینجا رو کلا بهش بفروشین
این سگه الان گفت:سلام
اون صخره های پر پیچ و خمه
اومدین حسن رو نجات بدین؟
انقدر بهتون کمک می کنم که
از من یادگاری داشته باشین
موزه های بزرگ دنیا مثل
وگرنه مامانم منو می کشت
نمی گذارم دسر نخورده برین
میگم اون شبیه حسن هست
من می خوام کمک کنم
عصام کو؟ الان اینجا بودا
الیاس، از اونجا بیا بیرون
یعنی این بو ها، بوی کیه؟
میشه یه رازی بهتون بگم؟
میشه لطف کنی اینو بگیری؟
میشه حسن همراهمون بیاد؟
می خوام برا آخرین بار
من و اون عادت کرده بودیم
من عاصف رو پیدا کردم
گمونم ساختمونی، چیزی بود
کلی طول میکشه بریم پایین
کاشفایی که اعلام می کنیم
صبح به خیر آقای حسینی
شکلات بوی شکلات می شنوم
شبیه نیس، واقعا یه سگه
داری اونجا چیکار می کنی؟
داره بچه هاشو صدا می زنه
خوب، از ولایتمون چه خبر؟
تو رو خدا بذارین بیام تو
پنج دقیقه پیش ازت پرسیدم
برای سگ ها موجود می باشد
باشه می تونی بیای تو
آره اون الان زندانی منه
امکان نداره کجایی الان؟
عجب منظره ایه، نه؟
از رو پشت بومم بیا پایین
که یه روزی بیاد اینجا
تبریگ میگم آقا
برید پایین، زود باشین
ولش نکنی ها محکم بگیرش
وای، اینا رو خیلی نرمن
خیلی خوب، همه بیدار بشن
اون کمکشون کرد فرار کنن
بابا این سگه سخنگویه
همون ایمان معروف؟
عاصف قدشون بلنده؟
نمی خوام بلایی سرت بیاد
موقعی که داشتم دندونامو مسواک می زدم
من یه سر دو گوش نیستما
من پیر از کار افتاده ام
مراقب باش قله ی دماوند
ما باید ازش محافظت کنیم
حسن، دلش برام تنگ میشه
صاحب جون، ناراحت نباشین
زیاد اذیت تون نکرده باشن
دست به آب داری، گفتی نه
درست می کنه، خوردن داره
سعید داره چیکار می کنه؟
خونه مون می بریم اونجا
خوب، سریع و بی سر و صدا
حالا شاید نظرتون عوض شد
تا گول بخوره ،بیاد طرفت
بدون موسیقی رپ و رقص نور
بچه هاش بهش احتیاج دارن
بچه اینجا چیکار می کنی؟
آقای حسینی،نگاه کنین
اینو بابام بهم عیدی داده
اینجا یه باشگاه خصوصیه؟
اینا چیکار می کنن؟
این بوته ها کارتو بکن
ای وای، مترجمت خراب شده
اون فلکه آب آتش نشانیه
اما من می خوام کمک کنی
اما شما خودتون گفتین
خواهش می کنم، بفرمایید
برای کمک به سالمندان
بابا کارتون ای ول داره
سعیداذیت نکن
یعنی میگین کمکتون کنم؟
وای، از ارتفاع می ترسم
واستا ما باهات نمیایم
و کنار آبشار زندگی کنه
میگم، میشه دوباره بگید
متاسفم آقای محمدی
حسن رو کجا قایم کردی؟
کسی می دونه اونا کجان؟
سفر به خیر
سفت بهم بچسب،ولم نکنیا
چیه؟ موش زبونتو خورده؟
چادر زدن بهت یاد بده؟
بهش دست نزن کثیف میشه
بفرمایید، تقدیم به شما
برو، برو از اینجا برو
آهای شما، حالتون خوبه؟
آره، همونی که تو میگیی
اینجا رو، تعلیم دیده ست
اون، پرنده رو گـم کرد
اون آدم خوب و با هوشیه
اون از شکلات خوشش میاد
نشان کوهنورد ارشد
باهاش کاری نداشته باش
یه بار اینو گفتم، نه؟
نه، ابدا، مزاحم چیه
عاصف کوچول موچولو
می خواد بره دست به آب
من مقیمی هستم
من خونه رو هدایت کردم
ماجراجویی آغاز می شود
ما داریم می ریم آبشار
سلام، رفیق همشو نخور
رفقا، بو رو پیدا کنین
راجع به چی حرف میزنی؟
دیگه نمی خوام راه برم
خوشحال میشم بهتون بدم
توپ؟ دلت توپ می خواد؟
تو آمریکاست، ولی جنوبش
به صندوق پستم دست نزن
آقا، خیلی خیلی شرمنده
اون یکی شبیه لاک پشته
اون رفیق پیرت کجاست ؟
اون دیگه رفیق من نیست
دهنتون رو ببندید
اول اینه یا این یکیه؟
اما بابام بهم قول داد
چقدم جـر زنی می کرد
بذار چششون بهت بیفته
یه هورا و یه کف مرتب
هیشکی صداتو نمی شنوه
هنوز نرفتی رو ایوون؟
وای، بد جور زخمی شده
وای چادر زدن سخته
عاصف گوگول مگولی
نمیشه رفت تو، دنبالش
میدان دید نامحدوده
می گیرمش، بعدش میارم
من زیاد اذیتش می کنم
من اون ابر می شناسم
ممنون، کمک نمی خوام
ما الان خیلی بالاییم
قول میدین ولش نکنین؟
عینک اینا رو باش
صبر کن، صبر کن، بمون
سلام آقای محمدی
درختان بلوط سایه دار
داستانش مفصل و جالبه
دارین چیکار می کنین؟
خوب اون موقع نداشتم
چیز خوبی انتخاب کردی
چون اینطوری می تونم
پیش به سوی ماجراجویی
باید سه بار دست بزنی
با چشمای کوچیک و براق
آهای سگتون پیش ماست
جنگ جهانى بعدى پایانى براى زمین خواهد بود
عکس چپ، اولین مصاحبهش بعد خروج از ایران
صبحونه روز جمعه باید اینطوری باشه ولاغیر
اما حیف که الان حسش نیست،باشه جمعه بعدی
صدای همه خواننده هارو در میاره عالیه
پیرمرد فقیری که بهترین مرد جهان شناخته شد
عکس پروفایل ۹۹ درصد از تازه عروس و دامادا
عشق خالصانه پدر به فرزند به روایت تصویر
نحوه خبر بد دادن ما مازندرانی ها
بخدا آرزومه همه ی سیگاریا، سیگارو ترك كنن
اونجا بود که فهمیدم از دانشگاه اخراجم کردن
سپس همسر فلج خود را روی ویلچر قرار میدهیم
میشه پروژه رو با هزینه کمتری جمعش کنیم؟
از آخرین تلاش های صداسیما برای جذب مخاطب
تو فینال باختیم میگه قهوه ای شدین
دیدیم اینا هم كلا جمع شدن
از اساتید و سلاطین تقلید صدای سگ
تو زندگی ما فقط آب و هواس که تغییر میکنه
انتقام، بیشتر از همه به خودت زیان میرسونه