-
Notifications
You must be signed in to change notification settings - Fork 5
/
Copy pathsentences13.txt
278 lines (278 loc) · 24 KB
/
sentences13.txt
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
158
159
160
161
162
163
164
165
166
167
168
169
170
171
172
173
174
175
176
177
178
179
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189
190
191
192
193
194
195
196
197
198
199
200
201
202
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212
213
214
215
216
217
218
219
220
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
231
232
233
234
235
236
237
238
239
240
241
242
243
244
245
246
247
248
249
250
251
252
253
254
255
256
257
258
259
260
261
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
273
274
275
276
277
278
موش ؟ آره .جیغ می کشد نه
این چه حرفیه؟ چرا تهمت میزنی؟
تو کی هستی؟ کی تو رو فرستاده؟
آره ولی کم بود. باز هم می خوام.
میل خودتونه الانه که درو بشکنن.
چرا چرند میگی؟ حالت خوش نیست ها
ای بابا. من چی میگم. شما چی میگی؟
معرفی کن جناب موش. موش. موش کثیف.
صدای خرد شدن نان خشک به گوش می رسد
هیس . گوش کنید. آره . آره می شنوم.
ولش کن. کشتیش. حالا غلطیه که کرده.
حالا اجازه میدی بیام تو؟ حالم بده.
مگه نمی دونی من تا صبح کار می کنم؟
خوب اینکارو بکن. چرا دست دست می کنی؟
بنده رو میگی؟ بله بنده اهل قلم هستم.
غیرت ما کجا رفته؟ صداها شدیدتر می شود
چرا فرار کردین؟ من که هنوز کاری نکردم.
معلومه که مشکلی ندارم. چی بهتر از این؟
چرا کسی نمیره این موش رو بندازه بیرون.؟
خطاب به مرد من دیگه به تو اعتماد ندارم.
آه بله البته خونه خودتونه. من چیکاره ام؟
دستتو قلم می کنم اگه دست به اون کیک بزنی.
بجای این کولی بازیا برین برام غذا بیارین.
یعنی قلبت نبود. مارو بگو کلی نگرانت شدیم.
همش تقصیر تو شد. تو باعث این دردسرا هستی.
پس چی شده؟ من رفتم چوب بیارم چرا نگرفتیشون؟
آره از صدای خر و پفش معلومه که تخت خوابیده.
قلمه چیه. خواستگاری کدومه. حالت خوش نیست ها.
بله درسته. پسر من ورزشکاره در ضمن نویسنده س.
دیدی چیکارش کردی؟ بابامو کشتی. سکته اش دادی.
نخیر. لازم نکرده. همین قدر فضولی که کردی بسه.
چی دوست داری؟ جوجه کباب، سلطانی،شیشلیک. کدوم؟
این داره دروغ میگه. داره فضا سازی منفی میکنه.
این دیگه جک ساله. به کسی بگو که بی سواد باشه.
میدونستم بالاخره تو هم دست به دامن اونجا میشی
حالا چه فرقی می کنه؟ الان خودم حسابتو می رسم.
متعجب به جون مادرم اومدم آب بخورم. کیک کدومه؟
خوب آره. ولی الان ساعت ۲ صبحه. وقت مناسبی نیست.
آره راست میگه بیا بیرون دیگه کارمون بالا گرفته.
ما که بخیل نیستیم. آخه چند باری که اومد این تو
نترس پسر شجاع. نترس کاری به کارت ندارم. می خندد
باخنده بشر دوستانه؟ از کی تا بحال موشا بشر شدن؟
خوب چرا درک نمی کنید؟ من که وظیفم این کارا نیست.
بله اتفاقاً یه فکر خوب برای آرام شدن اوضاع دارم.
دست به دلش می گیرد و به زمین می افتد کارم تمومه.
تنها راه شما اینه که اون خوشگل خانم رو جا بزارین.
حالا باید چیکار کنیم. بابام میگه شدی اندازه یه خر.
منم دو روزه که همینو میگم. این که چیز تازه ای نیست.
فعلاً که سیر شدی لطف کن بیا بیرون آخه ما کار داریم.
امکان نداره؟ مگه ممکنه؟ با عقل و منطق جور در نمیاد.
راست میگی؟ یعنی باور کنم؟ پس این موشه چیز دیگه میگه.
پدر موشا درسته بیروناً آدم نیستن اما درونن بشر هستن.
پس میشه بفرمائید دلیل این اغتشاشات و سر و صداها چیه؟
بزارین ببینم چی چی میگه. بگو بگو چه بلایی سرت آوردن؟
با خنده این که همش شد موش. فکر کردم اسمت دیو سه سره.
می پرد توی حرف موش چرا دروغ میگی؟ من کی سیگار کشیدم؟
با فریاد تصمیم بگیرید. ضربه ها شدید و شدیدتر می شوند
هیچدوم. زده یه جای دیگه. آی آی گرفته بدجوری هم گرفته.
اون چیزی که شما باهاش سر و کار دارین قلمه هستش نه قلم.
خودش را جمع و جور می کند و با خوشحالی با من بودی پسرم؟
هوووی شکوندی در رو. وحشی شدی؟ حق طبیعیه هر انسانیه که
یعنی چی ساکت شده؟ مگه دلش درد می کرده که حالا ساکت شده؟
مامان .. دیدی بابا چی میگه؟ به پسر اهل فرهنگت توهین شد.
سراسیمه ای وای چی شده؟ دزدیدنت؟ کجا رفتن؟ چند نفر بودن؟
خنده ی وحشتناکی می کند نگم بهتره . ولش کنید. گناه داره.
اینجا هیچکس به کسی اعتماد نداره می خندد عجب بساطی شده
صدای فریادها و ضربه های در از بیرون بیشتر و بیشتر می شود
همونی که بهش چپ چپ نگاه می کردی. اون سهم منه. گفته باشم.
نمیزارین بگم. بابا. یه صدایی از اون تو اومد. خودم شنیدم.
من مسئول اتفاقات اینجا نیستم. زود باشین برام غذا بیارین.
معلومه عزیزم. معلومه خانومم. اینو ولش کن. داره دروغ میگه.
تا قبل اینکه همه چیز خراب بشه بهتره یه فکر عاقلانه بکنیم.
با گریه بی انصاف چطور دلت میاد؟ ما نمیتونیم تنهاش بزاریم.
دیگه تحمل حرفاتو ندارم. بهت ثابت می کنم رئیس این خونه کیه.
رو بهت دادیم تو دیگه پررو نشو. ضربه های محکمی به در می زند
واقعاً خیلی باشعوری. این رفتار بشر دوستانتو فراموش نمی کنم.
ما به اونجا نیاز داریم. اصلاً اینجا خونه ماست چرا زور میگی؟
چی شد؟ چرا هول کردی؟ شما با این همه شجاعت از یه موش ترسیدی؟
بله بله ؟؟ این چه حرفیه؟ پسر من تو زندگیش سیگار به چشم ندیده.
چند بار بگم دزدی در کار نیست اشاره به مستراح مشکل از اونجاست.
بلا ؟؟ نه.. قضیه چیز دیگه ایه. گوش بدین. همه گوش تیز می کنند
طلا که پاکه چه منتش به خاکه؟ باطعنه شما که مشکلی نداری. داری؟
من اسمم فرموشه. ریشه اش میشه فراموش یعنی موشی فراتر از یک موش.
آهان از اون کارا؟ اشکال نداره اما امیدوارم اهل دود و دم نباشی.
خواهش می کنم یه کاری بکن. ما که بهت کمک کردیم. نزار ما رو بکشن.
آدمها میرن اون تو چیکار می کنن؟ معلومه دیگه. باید بگم که بفهمی؟
من دارم میرم. از حالا دیگه منو نمی بینی. دیدار ما تا روز دادگاه.
پدر جون خواهش می کنم نمیر. قول میدم آدم بشم. دیگه طرف دود نمیرم.
برم چوب یا ساتور بیارم؟ این پسر عنصر بی آبروئیه این خانواده شده.
معلوم هست چی میگی؟ میفهمی داری چی به زبون میاری؟ به گریه می افتد
وسط حرف دختر چه حقی؟ پدر محترمتون برای دست به آب که نمیاد اینجا.
دو دل برای رفتن، دست به شکمش می زند فکر کنم بشه فعلاً تحملش کرد.
مرد غذا را می برد داخل مستراح بعد صدای خنده از مستراح بلند می شود
یعنی شما نمی دونی؟ ناسلامتی دست به قلمم ها. خوب نوشتنو میگم دیگه.
مامان به این خوشگلی دارم. چرا بهش خیانت می کنی؟ چرا زیر آبی میری؟
واقعاً که سنگدل هستین. خطاب به پدر شما چرا به فکر حقوق بشر نیستی؟
بالاخره باید اینو بکشیم، یانه ؟ تا ابد که نمیشه اون تو جا خوش کنه.
این معلوم هست چی میگه؟ تو میری اون تو چیکار؟ هان؟ زود باش جواب بده.
مگه نیومدن خواستگاری؟ براشون قلمه گاو بار گذاشتین تا بختمون وا بشه.
وحشت زده اطراف را نگاه می کند کی اونجاست؟ گفتم کی اونجاست؟ کی هستی؟
پس گردنی به پسر می زند پسر بی شعور بگو قضیه چیه. جون به لبمون کردی.
عجله نکن خانم. توی یه وقت دیگه. نگران نباش. چرا این همه عجله می کنی؟
حالا من شدم ضد حقوق بشر؟ حالا که اینطوره خودم می رم براش غذا می پزم.
این یارو دروغ میگه شما چرا باور می کنین. تو رو خدا یکی منو نجات بده.
آره؟ حالا که به شما رسید دروغه؟ پس چرا مال من راسته؟ هان؟ جواب بدین؟
من رئیس تمام موش های عالم هستم. تنها کسی که تونست هیتلر رو شکست بده.
به سرعت یک ظرف پر از غذا برای موش می برد خیلی خوب حالا بگو. زود باش.
همه از ترس توی شکم هم می لولند و به سرعت جاروخاک انداز برایش می آورند
با منی؟ مرتیکه. میفهمی چی داری میگی، بابا می بینی باگریه بهم فحش داد.
آره. راست میگه. واسه همینه این دکترا همش روی این بدبختا آزمایش می کنن.
از چشمای پف کردت معلومه، برو خودتو فیلم کن بچه من خودم ختم هر چی قلمم.
واقعاً؟ امیدوارم برای یه بار هم که شده یه حرف درست از دهنت بیرون بیاد.
اگه بیان دیگه براتون فرصتی نمیمونه .. از راه پشت بام، آخرین فرصت شماست.
با تمسخر لابد میخوای با جارو خاک انداز پرتم کنی بیرون؟ آره؟ وای ترسیدم.
جداً حال دخترمون اصلاً خوب نیست. خانم اینو ببر دکتر تا کار دستمون نداده.
زهرمار. چرا می خندی؟ هر کسی هستی باش ازت نمی ترسم. بگو چطور اومدی اینجا؟
لابد دلیلی دارم، مریض که نیستم همین جوری صدایش را بالا می برد هوار بکشم.
منم موافقم. تو چرا اینقد بی مسئولیتی؟ چرا به فکر آسایش خواهر مادرت نیستی؟
چطور دلتون میاد؟ این هر چی هم که باشه باز هم یه موشه. یه موش بدبختو مفلوکه.
دارم میمیرم. وای اومد اومد با حال خفگی آخیش . رد کرد. پسرم یه کبریت روشن کن.
پسر احمق چرا چرند میگی. کی هول کرده. این داره از سادگی ما سوء استفاده می کنه.
ای بابا چرا اوضاع اینطور شد. من که قصد به هم زدم کانون گرم خانواده رو نداشتم.
عالی شد. از این به بعد منو جزعی از خانواده خودتون بدونید خنده وحشتناکی می کند
وظیفت چیه؟ خوردن و خوابیدن؟ این جلف بازیا رو بزار کنار به فکر یه لقمه نون باش.
بزار حرفشو بزنه بگو بگو موشی جان تا اونجا بودیم که اومد توی مستراح بعدش چی شد؟
وای نه با گریه پدر خواهش می کنم اجازه نده خواهش می کنم. داداشی تو یه کاری بکن.
بهتون قول میدم همین شجاع دل که خودم باشم توسه سوت دمبشو بگیرم و پرتش کنم بیرون.
خیلی خوب. بجای بحث بهتره بریم بخوابیم
فردا براش یه فکری می کنم. بسپرینش به من.
عصبانی تر می شود آره. راست میگه باید خفش کنم.
کسی جلو نیاد خون جلو چشامو گرفته.
خطاب به موش می بینی چه دسته گلی به آب دادی جناب.
می بینی چطور ما رو بدبخت کردی.
شما ؟ متوجه صدا از داخل مستراح می شود نه امکان نداره فریاد می کشد کمک کمک
مستراحه دیگه. نیازی به تحقیق و فهمیدن کی به کیه نداره.
میری کارتو می کنی و خلاص.
زنگ می زنم پلیس بیاد جمعت کنه. مرتیکه.
فکر کردی نیم کیلو چاق شدی ما ازت می ترسیم؟
بافریاد چندبار بگم؟ چرا به خرج کسی نمیره؟
دوست دارین همیشه دست زور رو سرتون باشه؟
شیون کنان وای دیدی چه خاکی به سرمون شد؟
تو معتادی؟ آ ره؟ اره معتاد. معتاد بدبخت.
شما نگران زن و بچه این نباش.
این پدر شجاعی که من دیدم اجازه نمیده کارش به اونجا بکشه.
گوش کنید .. می شنوید؟ اشاره به در مستراح می کند و همه به آنجا نزدیک می شوند می شنوید؟
خواب آلوده وارد صحنه می شود چته؟
چی شده نصفه شبی؟ فکر نکردی اینجا شاید آدم خوابیده باشه؟
زود باش بگو. همه رو دارن میکشن الانه که برسن.
صدای ضربه های محکم به در خانه به گوش میرسد
الانشم میگم. فکر کردی شوخی دارم؟
همه وحشت می کنند و هر کس برای قایم شدن به گوشه ای می رود
حرف دیگه. چمیدونم ولی تهدید می کرد.
سر یخچال که بودم گفت دستتو می شکنم اگه دست به کیک بزنی.
خطاب به موش می بینی چه زندگی برامون درست کردی؟
دسته گلیه که خودت به آب دادی حالا بیا جمعش کن.
میکشمت معتاد. میکشمت مفنگی. بی غیرت.
پول زبون بسته منو اینطور حروم می کنی؟
گلوی پسر را می فشارد
آره. اینم حرفیه. ناسلامتی تو دست به ساتوری.
من به امید سبیلات اومدم خونت لوتی. پشتم رو خالی نکن.
هیچی دیگه فکر کردم اومده برای کار دیگه
ولی چشتون روز بد نبینه یه دودی راه انداخته بود بیا و ببین.
با خنده ای ترسناک چرا وحشت کردین؟ چرا تهمت می زنی؟
من که همش چند کیلو اضافه کردم. چرا شلوغش می کنی؟
ترسیدی برات پاپوش درست کنه؟
تو که به خودت اعتماد داشتی جناب.
نه به تو رفتنت. نه به این بیرون اومدنت.
می بینید؟ با اینکه دستش رو شده اما باز هم می خواد گولتون بزنه.
من اگه جای باباش باشم در دم می کشتمش.
بشین سر جات حوصله ندارم.
اگه قراره کسی از این خونه بره شما هستین.
فکر کنم بهتر باشه خودمو معرفی کنم.
همه سپاهیانم از کل دنیا جمع شدن
حالا دیگه باید نزدیک خونه شما باشن
بنظر من تا فرصت دارین فرار کنید.
فکر کردی خونه خالست؟
فکر کردی اجازه میدیم خونه و مستراحی که با وجب به وجبش خاطره داریم رو از ما بگیری؟
ببینیم و تعریف کنیم. اما اینو بگم ها اوضاع اینطور نمیمونه.
دیر بجنبین میره توله هاشم میاره ها. نگی نگفت.
هراسان وارد می شود قلمه ؟ قلمه چیه؟
حالا از کجا لباس بیارم؟
من شرایط خودمو دارم. باید با من هماهنگ کنید.
خواب آلوده و معترض وارد می شود
ای بابا ... پدر من، سرور من، بزرگوار
آخه چرا به حقوق دیگران احترام نمی زاری؟
آهان. حالا این شد یه چیزی.
تا دم در مستراح می رود و گوش به در می چسباند
هیس . گوش کنید. ساکت شده. صداش نمیاد.
من چمیدونم چرا راسته. ولی من این موجود کثیف رو می کشم.
زن می رود لباس و وسایلش را جمع می کند و با چمدان می آید
پدر جان شما هم آره؟
من که روشنفکر تر از بقیه هستم میومدی به خودم می گفتی
هر چی نباشه پدر و پسریم. کمکت می کنم.
حالا که فکرشو میکنم می بینم حرفاتون درسته.
بالاخره باید یه فرقی بین من و این جوجه فکلی باشه.
حوصله بحث ندارم. بعد از مدتها سکوت دوباره بیدار شدم
از اقبال بلند شما قصد دارم حکومتم رو اینجا پایه گذاری کنم.
با جیغ و فریاد من این حرفها تو کتم نمیره. من طلاق می خوام.
دیگه نمی تونم با کسی که مستراح رفتنشم مشکوکه زندگی کنم.
قلب چیه؟ هووی . مرتیکه نمیای بیرون؟
میخوای با ساتور بیام سراغت؟
دفعه دیگه حالم بد بشه معلوم نیست چه بلایی سرم بیاد.
بله حتماً من خوبی شما رو فراموش نمی کنم.
تا دیر نشده از پشت بوم فرار کنید.
اگه جلوتونو گرفتن بگید دوست فرموش هستیم.
خوب راست میگه بابات. فقط هیکل گنده کردی.
چرا حرف گوش نمی کنی؟
از بس هول هولکی رفتیم و اومدیم اصلاً نفهمدیم کی به کیه.
زیر آبی کدومه؟ خیانت چیه؟
من فقط یه بار تلفنم توی اون خراب شده زنگ خورد.
جوابشو دادم گفتم توی جلسه هستم. بعداً زنگ بزنه.
هر چی دوست داشتی گفتی.
فحش دادی، چش چرونی کردی، بی ادبی کردی چیزی نگفتیم.
اما ما عصبانی بشیم پشیمون میشی از کارات. نگی نگفت.
با فریاد من چیکار کردم؟ چرا دور برداشتی؟
این هر چی گفت تو هم باور کن.
آفرین دستت دردنکنه. بعد از یک عمر زندگی به من شک داری؟
همه برای خواب از صحنه خارج می شوند، نور می رود
پسر گیج و خواب آلود وارد می شود و می رود سر یخچال
صدای گرفته و زخمتی به گوش می رسد
ای بابا. چرا همه تقصیرارو میندازین گردن من؟
این خونه مرد داره. سرور داره.
تا این مرد با این هیبتش رئیس این قلمروه من چیکاره ام؟
تا لنگ ظهر می خوابی. اصلاً به فکر خانواده نیستی.
اصلاً درک نمیکنی در حضور یه جفت چشم هیز از کاسه بیرون زده
اون تو رفتن چقدر میتونه زجر آور باشه.
البته. شما همه حق دارین باور کنید. اما نکته همین جاست.
کی بود که بهش گفتی بعداً زنگ بزنه؟
یعنی طرف اینقدر مهم بوده که توی اون شرایط بخوای جوابشو بدی؟
من چیزی نمیگم. دهنم قرصه.
اما محض اطلاع اگه دفعه بعد خواست بیاد این تو، گوشیشو ازش بگیرین.
آخه هر بار که اومده بدون گوشی نیومده، یه تیرو دونشون میزنه.
به گریه می افتد مسخره ام می کنید؟ آره؟
خیلی بی رحمین شما اصلاً با اصول روانشناختی کودک پروری آشنایی ندارین.
واقعاً برای همتون متأسفم، ازتون شکایت می کنم.
خنده چندش آوری می کند ازتون ممنونم که اجازه دادین چند روزی مهمونتون باشم.
بهم غذا دادین و اجازه دادین که دوباره قدرت بگیرم.
این فتح خودم رو مدیون شما هستم.
چی طبیعیه؟ مگه جواب سنوگرافی رو گرفتی؟
این موش دو روزه توی این بی صاحب شدس.
دو روزه بهت میگم یه جارو خاک انداز بردار این موشو پرتش کن بیرون.
مگه به خرجت میره؟
باور کنید قصد بدی نداشتم، من که دوست ندارم فضولی کنم.
اما چه کنم با این عادت بد صداقت.
اگه بخواین میتونم حقایق بیشتری رو بهتون بگم.
همه به هم با شک و تردید نگاه می کنند
به خودت شک داری؟ واقعاً معلومه که ریگی به کفشت نیست.
الان خودم میرم تا به همه ثابت بشه حرفاش همه دروغه.
مرد با ترس وارد می شود
اما بعد از چند مدت با ترس و وحشت بیرون می زند
چرا واسه خودتون می برین و می دوزین؟ مسئله چیز دیگس.
اگه باور نمی کنید برین خودتون ببینید.همه مستراح رو پر کرده.
دیگه جای تکون خوردن هم نداره. شده اندازه یه گاو. شایدم بیشتر.
نه. منظورم اینه که وقتی که ساکته چه کاریه خودمونه بندازیم زحمت؟
از طرفی حالا نصفه شبه. گناه داره.
ما با این همه خشونت، شبا کشتار نداریم.
صبحا می کشیم تا لااقل حیوونا سرحال باشن.
به نظر من بهتره بنده همین جا تشریف داشته باشم.
که هر وقتی کسی خواست چیزی رو از کسی مخفی کنه
من با استفاده از صداقتم به بقیه کمک کنم.
هر چند که کار ساده ای نیست. اما چه میشه کرد؟
بله که با شما بودم.
شما که سمت ریاست کل اداره جات سلاخ خونه ها و حرفه های مرتبط رو در اختیار داری
چطور ممکنه لنگ یه موش نیم وجبی بشی؟
لابد اون گاوا یه حسابی ازت بردن که رئیس شدی.
عصبانی می شود و غرش وحشتناکی می کند خفه خفه خفه شید.
دیگه حوصله ام رو سر آوردین. فکر می کردم میشه باهاتون معامله کرد.
اونم نه بخاطر شما. بخاطر اون قناری خانم خنگ خوشگل بهتون فرصت دادم.
بد فکری نیست. چه کاریه نصفه شبی؟
از قیافه جمع هم به نظر میرسه که همه حالشون خوب باشه و فعلا نیازی به دست به آب ندارن.
نتیجه می گیریم که نباید اون بدبخت رو زابه راه کنیم. بریم بخوابیم بهتره.
خانم عزیز تو خودتو ناراحت نکن برای پوستت ضررداره، ما با هم خیلی کار داریم.
اگه باور نمی کنید از پنجره بیرون رو نگاه کنید.
پسر به سرعت پنجره را باز می کند سر و صدای مردم و فرار و شیون به گوش می رسد.
آره. منم موافقم شما چرا کار به این کوچیکی رو سپردی دست این سیب زمینی؟
شما که خودت دستت به کاره. کلی ابهت داری.
کلی گاو و گوسفند زیر دستته
چطور اجازه میدی دوروزتمام یه موش که اصلاً معلوم نیست نره یا ماده بیاد توی خونه؟